معنی بلونی، کوزه دهن گشاد، سبو، خم، شیشه دهن گشاد بودن، نزاع کردن، تکان دادن، لرزاندن تکان، جنبش، لرزه، ضربت، لرزیدن صدای ناهنجار، دعوا , مرتعش شدن، خوردن، تصادف کردن، ناجور بودن، مغایر , و نزاع، طنین انداختن، اثر نامطلوب باقی گذاردن, معنی بلونی، کوزه دهن گشاد، سبو، خم، شیشه دهن گشاد بودن، نزاع کردن، تکان دادن، لرزاندن تکان، جنبش، لرزه، ضربت، لرزیدن صدای ناهنجار، دعوا پ مرتعش شدن، خوردن، تصادف کردن، ناجور بودن، مغایر پ و نزاع، طنین انداختن، اثر نامطلوب باقی گذاردن, معنی fgmjd، lmxi bij ;aاb، sfm، ok، adai bij ;aاb fmbj، jxاu lcbj، تlاj bاbj، gcxاjbj تlاj، [jfa، gcxi، qcfت، gcxdbj wbاd jاij[اc، bumا , kcتua abj، omcbj، تwاbt lcbj، jا[mc fmbj، kyاdc , m jxاu، zjdj اjbاoتj، اec jاkzgmf fاrd ;vاcbj, معنی اصطلاح بلونی، کوزه دهن گشاد، سبو، خم، شیشه دهن گشاد بودن، نزاع کردن، تکان دادن، لرزاندن تکان، جنبش، لرزه، ضربت، لرزیدن صدای ناهنجار، دعوا , مرتعش شدن، خوردن، تصادف کردن، ناجور بودن، مغایر , و نزاع، طنین انداختن، اثر نامطلوب باقی گذاردن, معادل بلونی، کوزه دهن گشاد، سبو، خم، شیشه دهن گشاد بودن، نزاع کردن، تکان دادن، لرزاندن تکان، جنبش، لرزه، ضربت، لرزیدن صدای ناهنجار، دعوا , مرتعش شدن، خوردن، تصادف کردن، ناجور بودن، مغایر , و نزاع، طنین انداختن، اثر نامطلوب باقی گذاردن, بلونی، کوزه دهن گشاد، سبو، خم، شیشه دهن گشاد بودن، نزاع کردن، تکان دادن، لرزاندن تکان، جنبش، لرزه، ضربت، لرزیدن صدای ناهنجار، دعوا , مرتعش شدن، خوردن، تصادف کردن، ناجور بودن، مغایر , و نزاع، طنین انداختن، اثر نامطلوب باقی گذاردن چی میشه؟, بلونی، کوزه دهن گشاد، سبو، خم، شیشه دهن گشاد بودن، نزاع کردن، تکان دادن، لرزاندن تکان، جنبش، لرزه، ضربت، لرزیدن صدای ناهنجار، دعوا , مرتعش شدن، خوردن، تصادف کردن، ناجور بودن، مغایر , و نزاع، طنین انداختن، اثر نامطلوب باقی گذاردن یعنی چی؟, بلونی، کوزه دهن گشاد، سبو، خم، شیشه دهن گشاد بودن، نزاع کردن، تکان دادن، لرزاندن تکان، جنبش، لرزه، ضربت، لرزیدن صدای ناهنجار، دعوا , مرتعش شدن، خوردن، تصادف کردن، ناجور بودن، مغایر , و نزاع، طنین انداختن، اثر نامطلوب باقی گذاردن synonym, بلونی، کوزه دهن گشاد، سبو، خم، شیشه دهن گشاد بودن، نزاع کردن، تکان دادن، لرزاندن تکان، جنبش، لرزه، ضربت، لرزیدن صدای ناهنجار، دعوا , مرتعش شدن، خوردن، تصادف کردن، ناجور بودن، مغایر , و نزاع، طنین انداختن، اثر نامطلوب باقی گذاردن definition,